چه حرف تازه ای بعد از حدود ۷ سال و بیشتر دارم؟ چه نکتهای؟ چه پیامی؟ آن زمان که حجم کلمات آنقدر بالا میگیرد که همان است تا سرازیر شود! زبان بسته، بهت و حیرت آدمی را گنگ میکند! من هنوز هم نمیدانم باید به کدام زبان حرف بزنم! هنوز نمیدانم باید گله کرد یا که باید سر خوش داشت؟ آیا هنوز هم «یک کرشمه تلافیِ صد جفا» میکند؟ مگر میشود؟ چطور میشود از این بغض نگفت؟ و در عین حال هم هیچ نتوان گفت؟ بغض را باید چنان بغض در اندرونیِ گلوی ناپرهیزکار، خفه ساخت. اینجا زمین...
برچسب : نویسنده : zaminmadaar بازدید : 72